**دلانه ای برای تک پسر کاشون**
سلام به بچه های قبیله ی خدا
این روزهاخبرغمی راشنیده ایم که روی شانه های مردشیشه ای ما سنگینی می کند...قوت زانویش روی تختی داردبابیماری می جنگدوسایه ی سرش که این روزها اوبالای سرش ایستاده خبرازاین غم می اوردهرچندکه مردشیشه ای مان استوارایستاده ولبخندمی زند...
به مددنگاه پدر
وبارهاوبارهاجمله ی زیبای جانم باباراباخودتکرارمی کند ومی گوید این جا در لحظه هایی که ازنگاه ما درد دارند برای اوبهترین لحظه های زندگی اش رخ داده است
روزهای زیادی برایمان یک تنه غصه هاراپرپرکرد روزهای زیادی لبخند رابه خانه هایمان آورد وهمان جافریاد زد شادمانه زیستن حق شماست شب های زیادی صدایش خورشیدرابه خانه هایمان آورد گاه بغض کرداشک ریخت وبه ماآموخت اومردشیشه ای ماشد یک اسطوره شد
معلم خوبی ها،شادی را،غم را،درلحظه های زندگیمان جاری کردحالاغمی خنده هایش رابیگانه کرده است حالاغمی داردبه وسعت عشقش به پدرحالاروزهای سختی منتظرش هستندنه منتظرمان هستندامامیانه ی این روزهای سخت روزیست که نبایدغمی داشته باشدهمان روزی رامی گویم که خداوندمردشیشه ایمان راهدیه کردبه خانواده ای که همه ی مامی دانیم چقدردوستشان داردهدیه کردبه ماکه یادمان نرودمواظب خوبی هایمان باشیم همان روزبیست وششم شهریوررامی گویم،حال میخواهیم هدیه ای کوچک به او بدهیم تابداندقبیله ای ازخدامی خواهنددراین روزهای سخت کنارش باشندوخوشحالش کنندازهمین حالاقلم دست بگیریداحساستان راآروزیتان رادر قالب شعر و متن جاری کنیدروی کاغذ، بگذاریدتولدش روزی نباشدتلخ وسرشارازغم بنویسیدکه بداندتنهانیست بنویسیدکه بداندغمش غم ماست فقط فراموش نکنیداینهاهدیه ی مابرای تولدمردشیشه ای مان است
تا20شهریورهم فرصت داریدهمین جا کامنت بذارید و تنها یک پاراگرف باشه انشالله مادستشون میرسونیم اگه مشکلی پیش نیاد(.حالا چطوری زیاد مهم نیست پس سوال نکنید) و اگه بیشتر از ۴خط باشه شرمنده شما میشیم ... واینکه کارخودتون باشه فقط
============
به قلم محبوبه ی عزیزم
واینکه فقط متن هایی که اینجا کامنت گذاشته شده به دست ایشون میرسه اگه احیانا کسی میل کرده
لطفا همین جا کامنت بذارید چون من قطعا فراموش میکنم و شرمنده دوستان میشم
مهلت تمام شد
ممنونم از همه ی کسایی که نوشته هاشونو ارسال کردند 